از مهر ۹۱ به واسطهٔ شرکت توی کلاس کامپیوتر با دنیای وبلاگستان فارسی آشنا شدم. گذشت و گذشت تا اینکه سال ۹۷ این وبلاگ رو راه انداختم. توی این وبلاگ از درگیری‌های روزمره‌ام می‌نویسم. انصراف از دانشگاه، خدمت سربازی، مسائل کاری و فنی و ... . سعی می‌کنم هر چیزی که ممکنه یک روزی یک جایی به درد کسی بخوره رو توی این وبلاگ بیارم. شاید یه روز یه نوشتهٔ من الهام بخش و کمک کننده باشه برای یک نفر.
جدیدترین نوشته‌ها

شرکت طراحی سایت وبلین، انتخابی مطمئن برای کسب‌وکارهای مشهد

چرا یک وب‌سایت ضروری است؟ در دنیای دیجیتال امروز، حضور آنلاین دیگر یک انتخاب نیست؛ بلکه یک ضرورت است. با افزایش استفاده از اینترنت و تغییر رفتار مشتریان، وب‌سایت به عنوان یک ابزار قدرتمند برای برقراری ارتباط با مشتریان، جذب مخاطبان جدید و افزایش فروش مطرح شده است. وب‌سایت شما اولین جایی است که مشتریان بالقوه با برندتان آشنا می‌شوند…

6 بهمن 1403 0 دیدگاه
هاست وردپرس

هاست وردپرس – بهترین هاست وردپرس بر اساس تجربه شخصی

سلام قرار نیست با یه پست تبلیغاتی روبرو باشیم. توی این پست تجربه کاملا شخصیم رو پس از ده‌ها کوچ از شرکت‌های مختلف هاستینگ می‌نویسم. هر کسی که وارد دنیای وردپرس می‌شه، چه بخواد چه نخواد وارد دنیای هاستینگ هم میشه. توی این 6-7 سال کار توی دنیای وردپرس، تقریبا حداقل یکبار هم که شده مشتری 10-15 شرکت هاستینگ تاپ…

2 خرداد 1403 0 دیدگاه
ساپینا

ساپینا، برای رشد بهتر سایت وردپرسی تو

بعد از چندین سال کار کردن تو شرکت‌ها و پروژه‌های مختلف، یه چیزی رو همیشه حس می‌کردیم که شخص یه سایت داغون داره با یه فروش عالی. همیشه وقتی وارد سایتش میشدیم که به عنوان پشتیبان مشکلی که براش پیش اومده رو حل کنیم، با خودمون می‌گفتیم این یه روزی یه جوری زمین می‌خوره که دیگه نتونه بلند شه. بس…

26 اسفند 1402 0 دیدگاه
آزاد و رها
جرعه‌ای فیلم و کتاب
کتاب خرده عادت‌ها
14 فروردین 1401

نقد و بررسی کتاب خرده عادت‌ها – چگونه عادت خلق کنیم؟

کتاب خرده عادت‌ها آخرین کتابی بود که توی سال ۱۴۰۰ خوندم. خلق عادت همیشه چیزی بوده که بهش نیاز داشتم و فکر کردم این کتاب شاید همون گمشده‌ی من باشه. کتاب رو…

انسان در جستجوی معنا
10 آبان 1399

انسان در جستجوی معنا

انسان در جستجوی معنا اسم کتابیه که من توی پادگان خوندمش. من به خاطر مشکلاتی که برام پیش اومده بود رفتم پیش روانشناس و چند جلسه‌ای رو با هم گپ زدیم و…

9 بهمن 1398

من، کتاب کاغذی، کتاب الکترونیکی

تا دیروز بعد از ظهر من از مخالفای سرسخت کتاب‌های الکترونیکی بودم! آخه کتابی که نشه لمسش کرد و یا بوی کاغذش رو حس کرد که دیگه کتاب نیست! برای همین همیشه…

رز سفید جنگل سیاه
26 مرداد 1400

رز سفید جنگل سیاه

رز سفید جنگل سیاه قرار بود آخرین کتابی باشه که من توی پادگان می خونمش. من همیشه عاشق داستان‌های جنگ جهانی بودم و خیلی به تاریخ و ادبیات اون دوران علاقه دارم.…

روزهای اجباری
19 بهمن 1398

رسیده وقت رفتن

انگار همین چند روز پیش بود که داشتم این پست رو می‌نوشتم! اما خب یک سال و یک ماه گذشته از نوشتن این پست! خداحافظ دانشگاه، سلام سربازی امروز چهارشنبه اس و…

۹۰ روز
15 تیر 1399

آن ۹۰ روز جهنمی!

حتی همین الان که می‌خوام شروع کنم به نوشتن راجع به اون ۹۰ روز حالم بد می‌شه. ولی خب شاید نوشتن این چیزها یه روزی تسکین باشه برای یه نفر و مهم‌تر…

سربازی
5 تیر 1400

مرحلهٔ آخر

۲۴ خرداد اومدم مرخصی و الان هم ۵ تیره. تو این مدت فقط یک نوشته توی سایت ویرگول منتشر کردم و بیشتر وقتم رو به دورهمی و معاشرت با آدم‌ها گذروندم. انگار…

نقشه
19 بهمن 1399

نقشه عوض شد!

بر اساس شواهد و ادعاها من قرار بود این دفعه ۶ ماه پادگان وایستم و اواخر فروردین ماه بیام خونه. تا دو ماه اول برنامه همین بود اما یه سری تصمیمات جدید…

11 مرداد 1399

دوباره باید بروم

فردا ساعت ۱۱ پروازمه و باید دوباره برای ۳ ماه زاهدان باشم. زیاد نمی‌خوام چیزی بنویسم ولی فقط می‌خوام بگم که این‌دفعه یک آدم دیگه داره می‌ره زاهدان. من همون محمد کمالی‌ام…