فردا ساعت ۵ بعد از ظهر پروازمه و باز برای سه ماه میرم زاهدان. الان حالم خیلی خوبه! حتی از دفعهٔ پیش هم بهترم. اصلا دیگه استرسی ندارم و ناراحت هم نیستم که باز قراره از زندگیم و تکنولوژی دور بشم. البته یه مقداری ناراحتی وجود داره ولی اونقدر نیست که بشه جدی گرفتش. الان بیشتر به این فکر میکنم که باز قراره به واسطهٔ منشی گری کلی چیز جدید یاد بگیرم و تجربهٔ جدید کسب کنم. معاشرت با آدمها و مخصوصا کمک...
باز دارم میرم
تجربیات من از منشی شدن در پادگان
منشی شدن؟! همیشه یکی از ترسهای زندگیم، تلفنی صحبت کردن با یه نفر بود! شاید اگه با من تا الان تلفنی صحبت کرده باشید، هیچ وقت متوجه این موضوع نشدید اما نمیدونید موقع تلفنی حرف زدن درون من چی میگذره! ارتباط با آدمها هم همیشه برام سخت بود و همیشه احساس میکردم توی آداب معاشرتم ضعف دارم. همیشه چت کردن رو به تماس تلفنی ترجیح می دادم، قرار حضوری که دیگه بماند! من به واسطهٔ کارم هفتهها میگذشت و پام...
آموزش خرید بیت کوین و اتریوم
تو این پست از وبلاگم قصد دارم به صورت خیلی خلاصه و خودمونی بهتون بگم که چطور میتونین خرید بیت کوین و اتریوم رو انجام بدید و برای خودتون توی کیف پولتون از این ارزها داشته باشید. سعی میکنم خیلی خلاصه توضیح بدم، طوری که بعد از خوندن این پست درجا برید تو سایت و خریدتون رو به راحتی انجام بدید. برای خرید بیت کوین و اتریوم و سایر ارزهای دیجیتال سایتهای زیادی وجود داره، اما قبل از اون شما باید یه کیف...
نقشه عوض شد!
بر اساس شواهد و ادعاها من قرار بود این دفعه ۶ ماه پادگان وایستم و اواخر فروردین ماه بیام خونه. تا دو ماه اول برنامه همین بود اما یه سری تصمیمات جدید باعث شد تا نظرم رو تغییر بدم و سر همون موعدش بیام خونه. تصمیم گرفتم کنکور ثبت نام کنم و به خاطر اینکه به هیچ یک از اطلاعات تحصیلیم دسترسی نداشتم باید حتما میومدم خونه و از اونجا کارم رو شروع میکردم. حدود یک ماه پیش قضیه رو به داداشم گفتم و گفت حالا...
این بار طوری دیگر [آدیوبلاگ]
این اولین آدیوبلاگ منه! نمی دونم خوب شد یا نه. فردا ساعت یازده پروازمه و این دفعه اگه چیز خاصی پیش نیاد، میرم و شش ماه میمونم پادگان. حرفام رو ایندفعه به صورت صوتی گفتم. اولین تجربهٔ آدیوبلاگم نمیدونم چجوری میشه. لطفا اگه گوش کردین حتما نظرتون رو توی کامنتها بگید. نه امکانات خاصی داشتم برای ضبط صدا و نه نرمافزاری برای ادیت صوت. دیگه فعلا همینجوری قبول کنین تا بعدا اگه بازخوردها خوب بود یه...
کتاب نمیخونی؟ حداقل فیلم ببین!
اگه با همین فرمون پیش بریم، تا چند سال دیگه توی ایران خیلی سخت میشه یه کتابفروشی پیدا کرد. از بس که سرانهٔ مطالعه توی کشورمون بالاست. خوشبختانه مطالب علمی و پزشکی رو از فلان کانال تلگرامی و مطالب سیاسی رو از فلان پیج اینستاگرام دنبال میکنیم. جالب اینجاست که با خوندن همین مطالب که ۹۹ درصدشون قابل استناد نیست(!) به چنان توهمی از دانستن دست پیدا میکنیم که دیگه فکر میکنیم با فالو کردن چهارتا پیج...
انسان در جستجوی معنا
انسان در جستجوی معنا اسم کتابیه که من توی پادگان خوندمش. من به خاطر مشکلاتی که برام پیش اومده بود رفتم پیش روانشناس و چند جلسهای رو با هم گپ زدیم و من اونجا فهمیدم که چه قدر خودم رو نمیشناسم! توی جلسات آخر بهم چندتا فیلم و کتاب پیشنهاد داد و کتاب انسان در جستجوی معنا رو گفت که توی پادگان بخونم. من توی اقامت قبلیم (به هر سه ماه موندن توی پادگان میگن اقامت) کتاب زیاد خونده بودم که یکی از...
دایرکتوری وبلاگهای فارسی
بیشتر از دو ساله که من این وبلاگ رو دارم! وقتی وارد دنیای وبلاگهای فارسی شدم سعی کردم همونطور که دوست دارم بقیه وبلاگ من رو بخونند منم وبلاگهای بقیه رو بخونم. من یه بوکمارک دارم توی مرورگرم به اسم blogs directory. چند ماه پیش به ذهنم رسید بیام این رو پست کنم و بنویسم راجع بهش اما همش این ترس رو داشتم که نکنه این لیست زیاد کامل نباشه! الان هم که دارم این پست رو مینویسم بازهم مطمئنم این لیست...
تقریبا به نیمه رسید!
آخرین پستم رو بامداد یازده مرداد نوشتم. حالا تقریبا ۸۲ روز از اون نوشته میگذره و من دوباره برگشتم خونه. روزهای اول رفتنم اینقدر بد بود که اصلا دلم نمیخواد راجع بهشون صحبت کنم. با این که توی اون نوشتهام گفته بودم که الان خیلی آمادهام، ولی وقتی رفتم انگار قضیه تغییر کرده بود. خیلی بد بود خیلی اما گذشت و گذشت. شرایطم داخل پادگان تغییر کرد و اینقدر خوب شد اوضاع که خیلی وقتها اون قدر درگیری ذهنی...
دوباره باید بروم
فردا ساعت ۱۱ پروازمه و باید دوباره برای ۳ ماه زاهدان باشم. زیاد نمیخوام چیزی بنویسم ولی فقط میخوام بگم که ایندفعه یک آدم دیگه داره میره زاهدان. من همون محمد کمالیام ولی با یه نسخهٔ جدیدتر و بهینهتر. هیچ وقت فکر نمیکردم رفتن پیش روانشناس اینقدر بتونه کمک کننده باشه! راستش میزان ناراحتیم از رفتن خیلی خیلی کم شده! خیلی آمادهام و دیگه میدونم با چه چیزهایی قراره روبرو شم. مامان و بابا،...