هاست وردپرس – بهترین هاست وردپرس بر اساس تجربه شخصی
سلام قرار نیست با یه پست تبلیغاتی روبرو باشیم. توی این پست تجربه کاملا شخصیم رو پس از دهها کوچ از شرکتهای مختلف هاستینگ مینویسم. هر کسی که وارد دنیای وردپرس میشه، چه بخواد چه نخواد وارد دنیای هاستینگ هم میشه. توی این 6-7 سال کار توی دنیای وردپرس، تقریبا حداقل یکبار هم که شده مشتری 10-15 شرکت هاستینگ تاپ…
ساپینا، برای رشد بهتر سایت وردپرسی تو
بعد از چندین سال کار کردن تو شرکتها و پروژههای مختلف، یه چیزی رو همیشه حس میکردیم که شخص یه سایت داغون داره با یه فروش عالی. همیشه وقتی وارد سایتش میشدیم که به عنوان پشتیبان مشکلی که براش پیش اومده رو حل کنیم، با خودمون میگفتیم این یه روزی یه جوری زمین میخوره که دیگه نتونه بلند شه. بس…
خداحافظی با پروتکل v2ray
پارسال همین موقعها بود که این پروتکل خیلی سر و صدا به پا کرد و انصافا هم توی زمان خودش به شدت کاربردی و نجاتدهنده بود. اما با گذر زمان و آپدیت شدن یه سری چیزا توی زیر ساخت شبکه، هر روز و هر روز v2ray ضعیفتر شد و این روزا باید کلی کار انجام بدین تا ویپیان v2ray به…
نقد و بررسی سریال بازی مرکب؛ اسکوئید گیم
حتما این روزا راجع به سریال بازی مرکب یا همون اسکوئید گیم چیزهایی شنیدید. این سریال فعلا یه فصل ۹ قسمتی داره که هنوز خبر قطعیای برای ادامه داشتنش جایی منشتر نشده.…
من، کتاب کاغذی، کتاب الکترونیکی
تا دیروز بعد از ظهر من از مخالفای سرسخت کتابهای الکترونیکی بودم! آخه کتابی که نشه لمسش کرد و یا بوی کاغذش رو حس کرد که دیگه کتاب نیست! برای همین همیشه…
شکسته، فیلمی که مغزتان را قلقلک خواهد داد!
دیشب توی قسمت ژانر وحشت فیلیمو میگشتم و میخواستم یه فیلم ترسناک ببینم، بین فیلم های مختلف میچرخیدم و نظرات بقیه، نمره و توضیحات فیلم ها رو میخوندم. چیزی جذبم نکرد تا…
رز سفید جنگل سیاه
رز سفید جنگل سیاه قرار بود آخرین کتابی باشه که من توی پادگان می خونمش. من همیشه عاشق داستانهای جنگ جهانی بودم و خیلی به تاریخ و ادبیات اون دوران علاقه دارم.…
و تمام!
باورم نمیشه. بالاخره تموم شد. امروز ۱۴ مهره و دقیقا ۱۰ روز پیش خدمت من تموم شد. توی این ده روز اصلا دستم نمیرفت که بیام این پست رو بنویسم. هنوز وسط…
مرحلهٔ آخر
۲۴ خرداد اومدم مرخصی و الان هم ۵ تیره. تو این مدت فقط یک نوشته توی سایت ویرگول منتشر کردم و بیشتر وقتم رو به دورهمی و معاشرت با آدمها گذروندم. انگار…
از مشهد به زاهدان
فلانی بیرجند، فلانی بندرعباس، کمالی، اوه زاهدان! این دقیقا صداهایی بود که دیروز موقع خوندن اسمها شنیدم. دورهٔ آموزشیم شوخی شوخی تموم شد و امریههامون اومد برای ادامهٔ خدمت. موقع رفتن به…
رسیده وقت رفتن
انگار همین چند روز پیش بود که داشتم این پست رو مینوشتم! اما خب یک سال و یک ماه گذشته از نوشتن این پست! خداحافظ دانشگاه، سلام سربازی امروز چهارشنبه اس و…
نجات دهندگان من در آن روزهای سخت
قبلا هم گفتم، نوشتن برای من همیشه یه مرهم بوده. توی اتوبوس که نشستم اولین کاری که کردم این بود که دفترچه و خودکارم رو در آوردم و شروع کردم به نوشتن.…