باورم نمیشه. بالاخره تموم شد. امروز ۱۴ مهره و دقیقا ۱۰ روز پیش خدمت من تموم شد. توی این ده روز اصلا دستم نمیرفت که بیام این پست رو بنویسم. هنوز وسط کار کردن و زندگی روزمرهام یهو یادم میاد عه خدمتم تموم شده و مثل یک بچهٔ دو ساله ذوق زده میشم!
این اواخر خدمتم واقعا سخت شده بود و من ۴۶ روز اضاف کشیدم. به خاطر جریانی به نام اضافه خدمت پشت دفترچهای. دیگه واقعا کم آورده بودم. خیلی تلاش کردم تا کمتر اضاف بکشم و خب اونطوری که میخواستم نشد. مهم نیست، هر چی که بود الان تموم شده دیگه!
حتی همین الان هم این حجم عظیم از آزادی رو نمیتونم درک کنم. اینکه شب هر موقع دلم بخواد میخوابم، صبح هر موقع دلم بخواد بیدار میشم، دیگه چیزی به اسم مرخصی، استحقاق، اقامت و … توی زندگیم نیستن! قرار نیست برای کلی آدم احترام نظامی بذارم. قرار نیست بابت بلندی موهام به کسی جواب پس بدم و هزارتا چیز دیگه.
شاید باورتون نشه اما اون دو سه روز اول از شدت ذوق و خوشحالی اصلا تو خونه خوابم نمیبرد. همش میگفتم یعنی واقعا تموم شده؟! دیگه قرار نیست بیست روز دیگه دوباره برگردم؟
این توییت رو هم همون روزها در همین راستا نوشتم:
واقعا حس قشنگیه حس رهایی. من جدای از سرباز بودنم منشی گردان هم بودم و هر روز حجم عظیمی از کارها بود که باید انجام میدادم. الان دیگه هیچ خبری از اون دغدغهها نیست.
روز یکشنبه ساعت ۲ از پادگان خروج زدم. وقتی پامو گذاشتم بیرون برگشتم به پشت سرم نگاه کردم و یه حس غرور عجیبی بهم دست داد! نگاه کردم به پادگان و گفتم محمد از پسش بر اومدی. ۱۹ ماه و ۱۶ روز اینجا دووم آوردی. اگه این خدمت هیچی برام نداشته باشه بزرگترین چیزی که ازش به دست آوردم این بود که خودم رو به خودم ثابت کردم!
الان فقط کافیه یه چیزی رو بخوام، به دست آوردن اون چیز فکر نمیکنم از اون شرایطی که تو خدمت بهم گذشت سختتر باشه.
به لطف این وبلاگ از اون روزی که از دانشگاه انصراف دادم تا همین پست که پست تموم شدنه، همش اینجا ثبت شده. همهٔ حس و حالهام، همهٔ دغدغههام و … کاملا ثبت شدن. اگر شما خودتون و یا اطرافیانتون قراره یه روز سرباز بشن، حتما این دسته بندی سربازی من رو بخونید. بعد از خوندنش احتمالا متوجه میشید که خیلی از حسهایی که دارید و چیزهایی که قراره باهش روبرو شید قبلا برای یک سری آدم دیگه هم اتفاق افتاده و این کاملا طبیعیه.
برای دسترسی به دستهبندی سربازی رو این لینک کلیک کنین.
دیشب که داشتم پستهای سربازیم رو میخوندم، آخر خیلی از اونا نوشته بودم که یعنی میشه یه روز بیام این زیر بنویسم که تموم شد؟! درسته که میدونستم قراره تموم شه ولی واقعا خیلی محال به نظر میرسید.
این آخرین پست این دستهبندی نیست و تا جایی که بتونم از تجربیاتم و چیزایی که ممکنه برای سربازهای آینده به دردبخور باشه مینویسم. سر اون پست خداحافظ دانشگاه سلام سربازی کلی آدم تصمیمهای جالبی گرفتن برای ادامه زندگیشون. یه نفرشون هم همین چند ماه پیش خدمتش رو تموم کرد.
و در آخر هم اعلام میکنم: تموم شد!