فردا ساعت ۱۱ پروازمه و باید دوباره برای ۳ ماه زاهدان باشم. زیاد نمیخوام چیزی بنویسم ولی فقط میخوام بگم که ایندفعه یک آدم دیگه داره میره زاهدان. من همون محمد کمالیام ولی با یه نسخهٔ جدیدتر و بهینهتر. هیچ وقت فکر نمیکردم رفتن پیش روانشناس اینقدر بتونه کمک کننده باشه!
راستش میزان ناراحتیم از رفتن خیلی خیلی کم شده! خیلی آمادهام و دیگه میدونم با چه چیزهایی قراره روبرو شم. مامان و بابا، خانواده و دوستام رو یک دل سیر دیدم و هر چی تفریح و خوش گذرونی بوده هم انجام دادم. قشنگ آمادهام تا یه سه ماه دیگه رو هم تموم کنم.
تراپیستم گفت این سربازی و اون شرایطش برای تو و زندگیای که میخوای بسازی دقیقا یه فرصته و باید به بهترین نحو ازش استفاده کنی! کلی حرفهای قشنگ دیگهام زد که فعلا تمایل ندارم اونها رو بنویسم. واقعا رفتن پیش اون روانشناس مثل یه معجزه بود برای من.
حتی یه کوچولو هم منتظرم زودتر فردا بشه و برم پادگان تا باز کلی چیز تجربه کنم و خودم رو بسازم. اینکه بعد از اون سه ماه همه به یه چشم دیگهای بهم نگاه میکردن خیلی لذت بخش بود!
قرار شد این پست طولانی نباشه. برام دعا یا آرزو کنین تا این سه ماه هم هرچه زودتر و بهتر بگذره برام. کامنتهاتون همیشه انرژی دهنده بوده برام. میرم تا سه ماه دیگه و دیگه به لپتاپ دوست داشتنیم دسترسی ندارم. سخته اما زیاد چیز بزرگی نیست چون اون موقعیت قرار نیست ثابت بمونه.
خیلی خیلی مراقب خودتون باشید. به امید دیدار. ۰۱:۴۷ بامداد یازده مرداد ۹۹
سلام محمدجان ، اره بهترین کارو میکنی که راحت میگیری ، در کل میدونم دوری و خدمت تو زاهدان چقدر سخته اما این سختی ها بهترین خودت رو برات میسازه . امیدوارم پیروز و سلامت باشی همیشه
ممنون بابت انرژی مثبتت میثم جان.
سلام
واقعا همینطوره
دوران سربازی تون میگذره ان شالله تجربه های خوبی کسب میکنید و اینجا برای بقیه به اشتراک میذارید.
قرار نیست تا ابد سرباز بمونی این رو بردون که این روزها میگذره و ادم های خیلییی خیلی به مراتب حساس تر از شما هم این مراحل رو گذروندن.
این روزها ان شالله با موفقیت میگذره و خاطره ها و تجریبات خوشش براتون میمونه.
پیروز و موفق باشید.
سلام
آره واقعا همینطوره، واقعیت اینه که ما قرار نیست برای همیشه سرباز بمونیم!
دو جمله هست که میگه
یکی از تهدیدها فرصت بساز
دومی با تهدیدها بجنگ
کسانی که از تهدیدها فرصت میسازند میشوند سازنده یک زندگی خوبو ایده ال برای خودشون و خانوادشون.
اما کسانی که با تهدید ها میجنگند میشوند کسانی که زندگی خودشون رو در معرض نابودی قرار میدهند. و در این جنگ یا کشته میشوند یا رهبر.
هر کسی نمیتونه با تهدیدها بجنگه مگر انکه قید زندگیشو خانوادشو بزنه.
و هر کسی هم نمیتونه از تهدیدها فرصت بسازه مگر انکه خیلی به زنده ماندن خودشو و خانوادش اهمیت بده.
متاسفانه همه نسبت به تهدید ها بی تفاوت هستند و این خیلی برای یک جامعه خطرناک و گران تموم میشه.
چه قدر قشنگ گفتی آریا جان.