اثر تماشاگر چیه؟ همهٔ ما حداقل یه بار شاهد یه درگیری توی خیابون بودیم و با اینکه میتونستیم توی اون لحظه کمکی بکنیم اما ترجیح دادیم مثل بقیه بایستیم و صحنه رو تماشا کنیم! یعنی میشه از این کارمون برداشت کرد که ما آدم بی تفاوتی هستیم و یا کمک کردن به دیگران رو دوست نداریم؟
قطعا اینطور نیست!
ادامه این مطلب با کمی تغییر از اینجا برداشته شده حتما اون رو مطالعه کنید تا از این به بعد شما توی اون شرایط خاص تحت تاثیر اثر تماشاگر قرار نگیرین و بتونین مفید واقع بشین!
چرا وقتی مامور پلیس با خشونت با دختر خیابان انقلاب برخورد کرد، کسی اعتراض نکرد؟ چرا وقتی مردم فردی را میبینند که روی زمین افتاده، کمکی نمیکنند؟ چرا وقتی تعداد زیادی در حال مشاهده ارتکاب جرم مجرمی هستند، کسی واکنش نشان نمیدهد و همه فقط نظارهگر هستند؟ آیا مردم بیتفاوت شدهاند؟ آیا کسی دیگر به فکر کمک به همنوع خودش نیست؟ در چنین مواقعی چه باید کرد؟
قاتل بیرحم، شاهدان بیرحمتر
همهی ماجرا از یک قتل در سال ۱۹۶۴ میلادی شروع شد. Kitty Genovese اهل نیویورک، در مقابل منزلش مورد تجاوز قرار گرفت و سپس با ضربات متعدد چاقو، پس از نزدیک به یک ساعت درگیری، به قتل رسید. این ماجرا زمانی واکنش عمومی را برانگیخت که هفتهها بعد، بنابر گزارش The New York Times، مشخص شد حداقل ۳۷ نفر این ماجرا را دیدند، درخواست کمک او را شنیدند ولی نه به کمک آمدند و نه حتی با پلیس تماس گرفتند. واکنشهای بعدی عموما بیانگر از بین رفتن وجدان و انسانیت در جوامع شهری بود اما این ماجرا، کلید مطالعات گستردهای را زد که به خلق عبارت «اثر تماشاگر» (Bystander effect) منجر شد.
وقتی چند دست صدا ندارد!
اثر تماشاگر بیان میکند که هرچه شما در جمعی بزرگتر باشید، احتمال این که اقدامی کنید، کمتر خواهد بود. شاهدین چنین حوادثی، درگیر یک چالش درونی میشوند. هنجارهای انسانی افراد را به کمک کردن سوق میدهند اما روی دیگر ماجرا، منطق افراد است. ترس از آسیب فیزیکی، خجالت از اطرافیان، درگیری با کاغذبازیهای قانونی، از دست دادن شغل و… مواردی هستند که افراد را در چنین مواقعی، به فکر فرو میبرند.
در شرایط خاصی، این هنجارها ضعیف و ضعیفتر میشوند. یکی از این شرایط وجود تماشاگرهای دیگر در صحنه است. John M. Darley و Bibb Latané با آزمایشی در سال ۱۹۶۸ میلادی، این مسئله را بررسی کردند. از ۷۲ دانشجو دعوت شد تا در خصوص مشکلات دانشجویی با هم بحث کنند. به دانشجویان گفته شد که به تنهایی در اتاقهایی قرار خواهند گرفت که از طریق یک سیستم ارتباطی، به نوبت قادر به تعریف کردن مشکلات دانشجویی خود خواهند بود. اما دانشجوی دیگری در کار نبود!
در هر بار، تنها یکی از شرکتکنندگان در اتاق قرار داده میشد و صدای سایر دانشجویان، از پیش ضبط شده بود. شرکتکنندهها به سه گروه تقسیم شدند:
- گروه دو نفره شامل شرکتکننده و یک صدای ضبط شده
- گروه ۳ نفره شامل شرکتکننده و دو صدای ضبط شده
- گروه ۶ نفره شامل شرکتکننده و ۵ صدای ضبط شده
در یکی از این صداهای ضبط شده، دانشجویی میگوید که در مواقع پراسترس دچار تشنج میشود. سپس سایر صداها به نوبت پخش شده و شرکتکننده نیز نظر خود را اعلام میکند. در دور دوم، همان صدای ضبط شده ادعا میکند که دچار حملات تشنج شده است و احساس خفگی میکند. از این لحظه زمان گرفته میشود! هدف سنجیدن این است که چه تعدادی از شرکتکنندگان با شنیدن صدای خفگی دانشجوی دیگر، از اتاق خود به قصد کمک خارج میشوند. نتایج به شرح زیر بود:
بر اساس این نتایج، هنگامی که افراد (فکر میکردند) که در گروههای بزرگتری هستند، درصد کمتری به خفه شدن دانشجوی دیگر واکنش دادند. نه تنها تعداد کسانی که واکنش نشان دادند کمتر بوده، بلکه زمان واکنش نیز دیرتر از گروههای کوچکتر بوده. به عبارت دیگر هنگامی که شما تنها هستید، با احتمال بیشتر و سریعتر اقدام به کمک خواهید کرد.
چرا کسی کمک نمیکند؟
اثر تماشاگر با پدیدهی «توزیع مسئولیت» توضیح داده شد. این پدیده احتمال پذیرش مسئولیت در حضور یا عدم حضور دیگران را بررسی میکند. به طور مثال در یک گروه دو نفره، فرد نیمی از مسئولیت را متوجه نفر دوم میداند، و در گروههای بزرگتر، این احساس مسئولیت را بین همه افراد حاضر پخش میکند و خود را تنها مسئول بخشی از آن میداند. اگر ۴۰ نفر شاهد آزار فردی باشند، هر کدام از افراد از ۳۹ نفر دیگر انتظار دارد که واکنشی نشان دهند و یا با پلیس تماس بگیرند، در صورتی که اگر تنها ۲ نفر شاهد ماجرا باشند، این مسئولیت به نصف تقسیم خواهد شد. در ویدیوی زیر، مطالعهای مشابه را با وسعت کوچکتر خواهید دید:
روی دیگر سکه
سالها بعد مشخص شد در حادثهی قتل Genovese، تعدادی از شاهدین با پلیس تماس گرفتند و به مجرم واکنش نشان دادند. ۴۷ سال بعد از این حادثه، مطالعات گستردهای توسط Peter Fischer و همکارانش در خصوص اثر تماشاگر انجام شد. این تحقیق با قطعیت بالایی، وجود چنین اثری را تائید کرد و به بررسی بزرگی آن پرداخت.
اثر منفی در تماشاگر غیرفعال همان پدیدهایست که در مطالعات قبلی مشاهده شد. یعنی شرکتکنندهها در کنار افراد دیگری بودند که هیچ واکنشی نشان نمیدادند. هنگامی که یک نفر از جمع واکنش نشان میدهد و به تماشاگر فعال تبدیل میشود، نتایج کاملا متفاوت میشوند. در این شرایط، شرکتکنندهها میل بیشتری به کمک کردن خواهند داشت. نتیجهی این تحقیق نشان داد که «توزیع مسئولیت» توضیح مناسبی برای «اثر تماشاگر» نیست. زیرا هنگامی که یک نفر از جمع کمک میکند، منطقا مسئولیت از سایرین سلب شده و دیگر کسی کمکی نخواهد کرد، اما واقعیت نشان داده هنگامی که یک نفر از جمع کمک میکند، افراد بیشتری برای کمک خواهند آمد. تحقیقات دیگری نشان داد که اگر گروه کوچکی از مردم، در سیلی از جمعیت اقدام به عملی خاص کنند، تعداد بیشتری از مردم میل به انجام آن خواهند داشت. اما…
چه باید کرد؟
اگر شما دچار حادثهای شدهاید، چطور باید دیگران را ترغیب به کمک کنید؟ چطور میتوان بر اثر تماشاگر غلبه کرد؟ Robert Cialdini روانشاس، بیان میکند که در موارد اضطرار، وظیفهی شما ترغیب همه برای کمک کردن نیست. وظیفهی شما وادار کردن «یک نفر» به کمک کردن به شماست. این کار را میتوان با صدا زدن مستقیم فرد و یا اشاره کردن به او انجام داد. کمک کردن یک فرد، به خودی خود دیگران را به کمک ترغیب خواهد کرد. از این موضوع میتوان در شرایط غیراضطراری، مانند وقتی که به یک داوطلب برای انجام کاری نیاز است، استفاده کرد.
با اطلاعاتی که در خصوص این پدیدهها کسب کردیم، میتوانیم در موقعیتهای مختلف اثر تماشاگر را متوجه شده و با پیشقدم شدن، تماشاگر فعال شویم و همه را به کمککردن ترغیب کنیم. آیا شما تجربهی مشابهی داشتهاید؟
منبع: typo.ir
مرسی. واقعاً آدم و به فکر فرو میبره.
دقیقا و خیلی ها منفعلانه فقط تماشاچی هستند و این بده