من نه سیاسی نویسم و نه از سیاست خوشم میاد اما اتفاقات هفتهی گذشته زندگی من و خیلی های دیگه رو تغییر داد. هفتهی پیش اینترنت ایران به صورت کامل، دقت کنید به صورت کامل قطع شد. اون چیزی که بهمون دادن اینترانت بود نه اینترنت! سرچ کنید راجع بهش. همین الان هم که دارم این پست رو مینویسم یه سری مناطق هنوز دسترسی ندارند به اینترنت. روز اولی که دسترسی مون رو به دنیا قطع کردن خیلی حالم گرفته شد. یه حس عجیبی اومده بود توی وجودم که قابل وصف نبود. روز دوم گذشت، سوم، چهارم و … . واقعا حالم بد بود. از اطرافیانم نمیتونستم خبر بگیرم. دوستا، رفقای مجازی و … . تنها منبع خبریم شده بود سایت های ایسنا، باشگاه خبرنگاران و چند تا سایت داخلی دیگه.
من به عنوان کسی که کمابیش فعالیت دارم تو صنف آی تی میفهمیدم که این قطعی حتی اگه یک ساعت باشه ضرر های جبران ناپذیری رو به کسب و کار ها وارد میکنه! حساب کردن چند روز قطعی از توان و سواد من خارجه. اخبار رو میدیدم که با یه سری افراد مصاحبه میکرد و میگفتن همه چی گل و بلبله و قطعی اینترنت به ما آسیبی نزده و ما روی شبکهی [وحشتناک] ملی اطلاعات هستیم و همه چی خوبه. بعد از دیدن اخبار، مصاحبه ها و ویدیو های مردمی که معترض بودن، متوجه شدم یه حس توی من کشته شده! اون حس امید بود. من که همیشه بمب انرژی بودم و آخر صحبتام و نوشته هام به بقیه بیشتر اوقات میگفتم شاد باشی دیگه نمیتونستم شاد باشم. حتی ادای شاد بودن رو هم نمیتونستم در بیارم. این روز ها گذشت و حکومت تصمیم گرفت که دوباره اینترنت رو به ما برگردونه. توییتر رو باز کردم و یکم توییت خوندم. بعد از خوندن ششمین یا هفتمین توییت جا خوردم. همهی توییت ها پیام داخلش یه چیز بود. ما دیگه امید نداریم! خیلی عجیبه یه چند روز یه حس خاص بهت دست بده و یهو وارد یه جمعی بشی و ببینی همهی اونا هم دقیقا مثل تو هستند!
چیز اصلی ای که از ما گرفته شد امید بود. الان که دارم این پست رو مینویسم پنج شنبه است و تقریبا یک هفته از اون جریانات گذشته ولی بازم نمیتونم ببینم کسی داره پست خنده دار میذاره و غیر از اون مسائل داره راجع به چیز دیگه ای بحث میکنه! سعی میکنم وارد اتفاقاتی که افتاد نشم چون نوشتنش هم دردناکه! ولی یکم راجع بهش میگم. تو هفتهی گذشته یه سری از مردم ما جونشون رو از دست دادن. یه سری آدم که برای حفظ جان و مال ما دارن حقوق میگیرن به سمت ما شلیک کردن. تعدادی زیادی از مردم ما الان تو زندانن! یه زمانی موبایل، دوربین و اینترنت نبود و ما هم هر چیزی تو تلویزیون نشون میداد رو باور میکردیم ولی دیگه الان دنیا تغییر کرده و دروغ راه به جایی نداره! حتما شما هم فیلم های زیادی رو دیدید از اون جریان ها برای همین من سعی میکنم دیگه ادامه ندم.
اون خانواده ای که عزیزش رو از دست داد، اون خانواده ای که عزیزش الان توی زندانه، اون خانواده ای که کسی اطلاعات درستی از سرنوشت عزیزش بهش نمیده، من و همهی رفقایی که بخش مهمی از زندگیمون رو اینترنت تشکیل میداد، اون بابایی که شب خوابید و صبح بیدار شد و دید سه برابر بد بخت تر شده، اون نوجونی که شاید هنوز نمیدونه دقیقا چه اتفاقی افتاده، اون زوجی که قراره برن سر خونه و زندگیشون، اون جوونی که داشت کاراش رو میکرد که تشکیل خانواده بده و چندین دستهی دیگه همه باهم یه چیزمون رو از دست دادیم. ما امیدمون رو از دست دادیم. همهی اون آدم هایی که شاید با این حکومت مشکلاتی هم داشتن ولی همیشه میگفتن ما ایران رو ترک نمیکنیم و شما هم ترک نکنید تو همین چند روز همشون حرفشون رو پس گرفتن! هیچکس، خوانندهی معروف رپ که آهنگ یه روز خوب میاد رو خونده بود این متن رو توییت کرد: “لعنت بر من که فک میکردم شاید شانس اصلاحی تو این حکومت وجود داشته باشه…”.
همین الان پاشید برید بیرون و یکم به قیافهی مردم نگاه کنید. خشم و ناامیدی موج میزنه توی چهرشون. شدیم یه ملت عصبانی. برید آمار گوگل ترندز رو ببینید، سرچ کلمهی مهاجرت چندین برابر شده تو همین چند روز گذشته! میدونید چه قدر آمار خودکشیمون بیشتر میشه؟ تعداد دعوا های خیابونی سر یه بوق زدن یا راه ندادن توی رانندگی چندین برابر میشه. مردم اینقدر درگیر مسائل مالی شدن ( و میشن) که دیگه نسبت به خیلی چیزا بی تفاوت میشن. این حرف ها رو بهتره روانشناس ها یا جامعه شناس ها بیان بزنن. کسایی که سواد این کار رو دارن و میدونن این شرایط به وجود اومده نتیجه اش چی میشه.
حتی نوشتن این پست هم حالم رو بد کرد. رفقا یه ایران حالش بده و هیچ کس، مطلقا هیچ کس به فکر ما نیست جز خودمون. سعی کنیم باهم مهربون تر باشیم و تو سختی های پیش رو هوای هم دیگه رو بیشتر داشته باشیم. امیدوارم اون انسان هایی که هفتهی گذشته جونشون رو از دست دادند روحشون شاد باشه و خدا هم به خانوداه هاشون صبر بده.
در اخر این پست هم شاید براتون جالب باشه که بدونید اصل ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر که ایران هم اون رو تایید کرده چیه!
اصل ۱۹ میگه: هر انسانی محق به آزادی عقیده و بیان است؛ و این حق شامل آزادی داشتن باور و عقیدهای بدون [نگرانی] از مداخله [و مزاحمت]، و حق جستجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار از طریق هر رسانهای بدون ملاحظات مرزی است.
یادداشت دردمندانهای بود. شرح حالی از حال و روز ایرانیان در روزگار کنونی. چه خوب که این یادداشت را نوشتید و چه اشارهی بهجایی بود به اعلامیهی جهانی حقوق بشر.
پاینده و امیدوار و نویسنده باشید.
ممنون محسن جان.