انسان در جستجوی معنا اسم کتابیه که من توی پادگان خوندمش. من به خاطر مشکلاتی که برام پیش اومده بود رفتم پیش روانشناس و چند جلسهای رو با هم گپ زدیم و من اونجا فهمیدم که چه قدر خودم رو نمیشناسم! توی جلسات آخر بهم چندتا فیلم و کتاب پیشنهاد داد و کتاب انسان در جستجوی معنا رو گفت که توی پادگان بخونم. من توی اقامت قبلیم (به هر سه ماه موندن توی پادگان میگن اقامت) کتاب زیاد خونده بودم که یکی از بهترینهاش آس و پاس در پاریس و لندن بود. اون کتاب به خاطر شرایطی که جورج اورول داشت و برامون داستانش کرده بود خیلی به دردم خورد. با خیلی از حسهایی که داشت احساس نزدیکی میکردم و میدیدم یه سری آدم بودن و هستن که تو شرایط خیلی بدتری نسبت به من بودن.
انسان در جستجوی معنا هم از همون جنس کتابها بود. ویکتور فرانکل یه روانپزشکه که در زمان جنگ جهانی دوم اسیر میشه و میبرنش به اردوگاه کار اجباری نازیها. راجع به اینکه توی اون اردوگاه چی میگذره و شرایطش چطوریه باید تو یه پست جدا صحبت کنم ولی کافیه کلمه آشویتس رو توی گوگل سرچ کنید و عکسهایی که براتون میاره رو نگاهی بندازید.
ویکتور فرانکل میاد اون عذابها، شکنجهها و رنجهایی که میکشه رو از نظر روانشناسی و روانپزشکی مورد بررسی قرار میده. فرانکل تو این کتاب کلی حرف برای گفتن داره. بخش اول این کتاب حالت داستان مانند داره و به توضیح اتفاقاتی که برای فرانکل رخ داده و شرایطی که اون اردوگاه داشته میپردازه.
قسمت دوم این کتاب میاد همهٔ اون رنجها و دردها رو از دیدگاه روانشناسی بررسی میکنه. حتی میفهمید همین اسیر شدن توی اردوگاه کار آلمانها باعث میشه تا دنیای روانشناسی با افقهای جدیدی روبرو بشه!
فرانکل خیلی راحت و بیپروا از اتفاقاتی که براش افتاده میگه و شما میبینید که گاهی اوقات یه آدم چه قدر میتونه در برابر مشکلات قوی باشه. فرانکل تو این کتاب میگه ماها شاید نتونیم در برابر مشکلات قوی باشیم ولی میتونیم با هنرمندی برای رنج کشیدنهامون دلیل پیدا کنیم!
چیزی که به نظر من فرانکل میخواست تو این کتاب بگه این بود که ما همواره باید بگردیم و برای رنجها و دردهامون معانی بهتری پیدا کنیم. وقتی شما بتونی برای رنجی که میکشی یه دلیل درست پیدا کنی، نه تنها در برابر اون مشکل قویتر میشی بلکه از این به بعد با آغوش باز میری تو دل مشکلاتت و همینطور انگیزهٔ بهتری هم برای ادامهٔ زندگی پیدا میکنی. حالا هر چه قدرم که زندگیت سخت باشه و حتی اگه توی اردوگاه کار آشویتس هم اسیر باشی، با پیدا کردن معنای رنج کشیدنت میتونی همونجا هم امید به زندگی داشته باشی و صبحها با یه حال بهتر نسبت به بقیه از خواب بیدار بشی!
من واقعا حین خوندن این کتاب تونستم به درک درستتری از شرایطی که توش هستم برسم و دیگه یه جورایی اون معنا رو توی رنجهایی که میکشم پیدا کنم. مهم نیست که رنجتون روحی باشه یا جسمی. مشکلی باشه توی رابطهتون با پارتنرتون یا اینکه از شرایط مالیای که دارید رنج ببرید. هر کدوم از اینها که باشه، باید سعی کنید تا توش معنی رو پیدا کنید و وقتی تونستید معنی رنج کشیدنتون رو پیدا کنید، بلافاصله میفهمید که زندگی با اون رنج براتون خیلی راحتتر میشه!
این چیزی که براتون گفتم رو من با تمام وجودم لمس کردم. شاید شرایط خدمتیم توی پادگان تغییر خاصی نکرد اما تونستم برای رنجها و دردهام معانی بهتری پیدا کنم و همین واقعا حال و هوام رو عوض کرد! الان سعی میکنم که به یه آدم جستجوگر تبدیل بشم و همواره دنبال معنی رنجها و دردام باشم. چیزی که ویکتور فرانکل به خوبی بهتون آموزشش میده.
این کتاب رو هم میتونید از طریق اپلیکیشن طاقچه به صورت الکترونیکی خریداری کنید و هم به صورت کاغذی. برای خرید نسخهٔ الکترونیکی روی این لینک و برای خرید نسخهٔ کاغذی روی این لینک کلیک کنید.
سلام محمد، مرسی برای این پست.
یه یادآوری شد تا برم بالاخره این کتاب رو بخونم. چند بار تا نصفه خوندم رفته هنوز به آخر نرسیدم.😂
سلام عباس جان. قربانت، حتما ادامه بده این کتاب رو پشیمون نمیشی!