رز سفید جنگل سیاه قرار بود آخرین کتابی باشه که من توی پادگان می خونمش. من همیشه عاشق داستانهای جنگ جهانی بودم و خیلی به تاریخ و ادبیات اون دوران علاقه دارم. همینطوری داشتم بین کتابها می گشتم تا یه گزینهٔ خوب رو انتخاب کنم تا اینکه به این کتاب رسیدم.
همون عنوانی که روی کتاب نوشته شده بود کافی بود تا من این کتاب رو انتخاب کنم. کتاب اینطوری خودش رو معرفی میکنه بهتون: عاشقانهای از دل جنگ جهانی. دیگه عنوان از این جذابتر؟!
داستان این کتاب اینطوری شروع میشه که یک دختر آلمانی بعد از اینکه همه چیزش رو از دست میده و حتی مدتی هم به زندان میوفته، تصمیم میگیره به زندگیش پایان بده و میره اطراف خونهشون توی روستا تا کار خودش رو تموم کنه. توی راه به صورت اتفاقی یه چتر باز که توی برفها فرود اومده رو می بینه و و تصمیم میگیره جون این چترباز آلمانی رو نجات بده…
من اول فکر میکردم این کتاب بیشتر جنبهٔ عاشقانه داره تا هر چیز دیگهای! اما با خوندنش متوجه شدم جنبهٔ تاریخیش، فضا سازی، واقعی بودن داستان و هیجان انگیز بودنش از هر چیزیش بیشتره. همیشه وقتی میفهمم یه فیلم یا کتاب بر اساس واقعیت ساخته و نوشته شده، اون رو با چشم دیگه ای می خونم و نگاه میکنم.
آخر این کتاب متوجه میشید که دانش بمب اتم چطوری از آلمان به آمریکا رفت.
این کتاب اونقدر نفسگیر و هیجان انگیز بود که واقعا نمی تونستم تا تموم شدن فصل، اون رو نیمه کاره رها کنم. اونقدر صحنه سازیهاش قشنگه که ممکنه حتی تپش قلب بگیرید با خوندن این کتاب.
از نظر تاریخی خیلی خوب سیاست های هیتلر و آلمانی که قرار بود بسازه رو متوجه میشید. من خودم تا قبل از خوندن این کتاب خیلی از مسائل رو راجع به آلمان اون زمان نمی دونستم.
من اگه بخوام این کتاب رو توی ۲ کلمه خلاصه کنم میگم رازآلود و نفس گیر!
از این کتاب هم نسخه الکترونیکی موجوده و هم نسخهٔ کاغذی از نشر میلکان. من نسخه کاغذی رو خوندم و واقعا از ترجمهٔ عالی لذت بردم.
اگر دنبال یه کتاب مهیج، تاریخی، رازآلود و عاشقانه می گردید، رز سفید جنگل سیاه میتونه یکی از بهترین انتخابهاتون باشه.